چیزی ندارم خستم

اینجا مجلس ختم من است

چیزی ندارم خستم

اینجا مجلس ختم من است

عنوان می خواهی چی کار

مزارعت عشق را بی طاب کرده       فلک را بنده سرداب کرده  

گواهی می دهم این قبر کوچک        که مردی را خجالت اب کرده 

داخلم مثل اتیش داره می سوزه عباس حاجت همه دادی من چی 

عباس اقا بده حاجت منم . عباس ارمنی می اید از تو چیز می گیره  

من بدبخته بیچاره چند ماه دارم میام نمیدی باشه :  

عباس حاجتم نمیدی باشه تو رو به حق

تو رو به حق تو رو به حق اون دختر کوچیکه هر موقعه تو رو بالا نیزه مدید می گفت الا ای دل بر ابرو کمونوم عمو جنوم عموی مهربونم الا ای انکه می گفتی همیشه رقیه رقیه نازنین دردت به جونم. 

فلانی رفتم اب بیارم من دوره کردن به نا مردی زدن نیومدن  رو در رو بجنگن 

پشت نخلا کمین کردن دستم هدف گرفتن هی التماس کردم من قول  این اب به علی اصغر دادم 

عبلس تو پارتی بازی میکنی ۴ سال رفتم کلی نذر کردیم مگه چه حاجتی داشتم باشه میرم ولی به هر کی برسم میگم کسی به تو باب الحوائج نگه.چون حاجت شرعی منو ندادی ولی به دیگران فرت دادی.

نظرات 1 + ارسال نظر
سید محمد سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:10 ق.ظ http://Love.Blogsky.Com

سلام
امید وارم خدا حاجت قلبیت رو بر آورده کنه. همین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد